به گزارش شهرآرانیوز، دکتر مهناز عسکریان، روانشناس درحوزه خانواده، کودک و نوجوان و عضو هیئت علمی دانشگاه در این باره میگوید: برای کودکان مرز نامشخصی بین خیال و واقعیت وجود دارد و در واقع تماشای فیلمهایی که در ژانر ترسناک و جنایی هستند میتواند اثرات مخرب بسیاری بر روی کودک بگذارد. میتوان گفت یکی از مواردی که دختر بچه ۱۰ سالهای در این سن کم دست به جنایت زده، اعتیاد شدیدش به تماشای این گونه فیلمها بوده است. البته که عدم کنترل خانواده هم در این پرونده نقش بسزایی داشته است.
وی ادامه میدهد: البته عوالمل گوناگونی در این ماجرا وجود دارد که هر کدام میتوانند تاثیر متمایزی بر کودک و پرورش آن داشته بباشم. باید دید که زندگی این بچه به چه صورت بوده است؟ آیا سبکهای تربیتی درست اعمال شده است یا نه؟ اما با توجه به اعترافات این دختر بچه میتوان گفت که وی مبتلا به اختلالات روانی است. وجود فیلمهایی که در گوشی وی است نشان میدهد که این بچه از قبل صحنههای خشن و ترسناک مشاهده کرده است. سپس به مرور زمان، حس ترس در وجود این بچه از بین رفته است. در نهایت بعضی از صحنهها برایش عادی شده است؛ صحنههای خشونت آمیزی مانند ارتکاب قتل یا درگیری. درواقع عادی سازی صورت گرفته است، چون هر مخاطب در وهله اول با تماشای این فیلمها حس رعب انگیز به سراغش آمده و وحشت وی را بیدار میکند، اما تکرار دفعات و مشاهده این برنامهها موجب قبحه شکنی میشود و چنانچه کودک در معرض حادثه واقعی قرار میگیرد همانند سازی با همان شرایط فیلم و صحنههای خشن میکند.
این روانشناس ادامه میدهد: نکته دیگر این است که این کودک میگوید به خاطر حسادت و برای به دست آوردن گوشی موبایل همبازی خود، جانش را گرفته است. او با دیدن همبازی خود، همان صحنههای خشونت آمیز برایش تداعی شده و به راحتی در دنیای واقعی آن را بازی میکند. در حقیقت نمیتواند واقعیت را از فیلم متمایز کند. همان مرز خیال و واقعیت است. درک یک کودک ۱۰ سال آنقدر کامل نیست که بتواند تفاوت خیال را از واقعیت به واضحی تشخیص بدهد و آن را تجزیه و تحلیل کند. کودکان هر آن چه که در فیلمها میبینند را به دنیای کودکانۀ خود وارد کرده و سعی میکنند از آنها تقلید کنند تا به نوعی وارد دنیای بزرگترها بشوند. حتی ممکن است به تقلید ازمحتوای فیلمها صدمههای غیرقابل جبرانی به خود یا اطرافیانش وارد کند. شاید به همین دلیل است که رده سنی ذکر و تاکید شده است. به عنوان مثال در برخی از فیلمها عنوان شده که تماشای آن برای افراد زیر ۱۶ یا ۱۸ سال ممنوع است. دلیلش هم برمی گردد به تاثیر عمیق تری که صحنههای خشن بر روی کودکان میگذارد. آنها قادر نیستند اطلاعاتی که وارد ذهنشان میشود را غربالگری کنند و از فیلتر عبور بدهند، اما هرچه سن بالاتر میرود این قدرت در ذهن افراد به وجود آمده و ظرفیتش تغییر خواهد کرد.
وی درباره صداهای عجیبی که این دختربچه میشنیده، میگوید: اما درباره عارضه صداهایی که کودک میشنیده نشان میدهد که این بچه مبتلا به هذیانهای شنیداری بوده است. او یک سری توهمات شنیداری و هذیان را تجربه کرده که این میتواند از عوارض و پیامدهای اختلالات اسکیزوفرنی یا شیزوفرنی باشد. در حقیقت میتوان گفت که ارتباط کودک با واقعیت کاملا قطع شده است و وقتی بچه در آن صحنه قرار میگیرد ارتباطی با واقعیت به طور کامل برقرار نمیکند.
این روانشناس به نقش خانوادهها اشاره کرده و میگوید: نقش خانواده بسیار پررنگ است از شیوههای درست تربیتی گرفته تا مسائل دیگر مانند کنترل کودک. در این پرونده و بر اساس گفتههای دختر بچه، مشخص است که او در یک خانواده پر جمعیت بزرگ شده و بی شک عدم کنترل از سوی والدینش نشان میدهد که او معتاد به تماشای فیلمهایی شده که به هیچ عنوان در رده سنی او نبوده است. با این حال نمیتوان گفت که، چون او خواسته خرید گوشی از خانواده اش را داشته و آنها نمیتوانستند تهیه کنند و او به این بهانه مرتکب قتل شده است. در حقیقت این توجیه بچه است که به این مسئله اذعان داشته است.
با این حال شیوه فرزند پروری این خانواده نشان میدهد که او در بستر ناامنی بزرگ شده که در سن پایینتر خواستهها و نیازهایش توسط والدین تامین نشده است. شیوههای تربیتی نادرستی در این خانواده اعمال شده که حالا با نادیده گرفتن خواسته هایش مواجه شده است. همچنین عدم نظارت والدین مبنی بر اینکه او چه برنامههایی با چه محتوایی تماشا میکند هم در این موضوع بی تاثیر نیست. حتی اگر والدین متوجه این مسئله شده بودند باید با دادن آگاهی، اطلاعات و دانش درست به فرزندان، آنها را از محتوای این فیلمها و عوامل تاثیر گذار آن آگاه کنند. این بچه در وضعیت نابسامانی پرورش یافته و دچار بی ثباتی هیجانی شده است.
منبع: همشهری آنلاین